روز نویس

اندیشه وفرهنگ

روز نویس

اندیشه وفرهنگ

احساسات

سلام به شما  

احساسات نقش بزرگی در زندگی دارند گاهی میتوانند بسیار مهلک و وبرانگر باشند .من گاهی از اینکه یکی از این احساسات مثل غم افسردگی یاس بیاییند وتو دل و ذهنم بشینن میترسم . وحشت برم میداره . نمی دونم باچه راه حلی از اون وضعیت بیرون بیام .اگه دل خسته شده باشه و به حرف من گوش نده چه کنم.اگه روحم خسته بشه و به حرف من گوش نده چه کنم

اشکی برای زید آبادی

نمی دانم بنده خدا زید آبادی را چنین تحت فشار گذاشته اند . خوانده ام درسلول انفرادی  به اندازه یک قبر یش از چهل روز در بند بوده است .من برای فوت پدر بزرگم اشکی نریختم و لی چهر ه زید آبادی در دادگاه دیروز اشکم را در آورد .بنظرم مظلوم تر وبی کس تراز او در آن دادگاه نبود . خدا خلاصت کند ای مرد ازاد اندیش .

آیا ایران میتواند کشوری دموکراتیک شود ؟

آیا هرکشوری میتواند دموکراتیک شود ؟ آیا همه دنیا میتواند دموکراتیک شود ؟ پاسخ به هردوی این پرسشها مثبت است .

در زمینه های گذار به دموکراسی دودسته عوامل موثرند :

دسته اول زمینه های ساختاری وکلان و دراز مدت  که بیشتر ناظر به بر نقش جامعه و نیروهای اجتماعی -خواه طبقه متوسط و خواه طبقات پایین-  می باشند نظیر رشد وتوسعه اقتصادی ، توسعه شهر نشینی ُ‌، گسترش اموزش وارتباطات ، پیدایش وگسترش طبقات متوسط ، ظهور جامعه مدنی ، پیدایش وگسترش فرهنگ مشارکتی ، تکوین اقتصاد ازاد و غیره  می باشند که در مورد ایران این زمینه های مناسب برای گذار به دمو کراسی فراهم امده است . 

دسته دوم زمینه های سیاسی و کوتاه مدت که بیشتر ناظر بر نقش وتاثیر صورتبندی قدرت سیاسی بویژه نوع صورتبندی نخبگان حاکم در فرایند گذار بوده و در کانون توجه قرار میگیرد . اینکه نخبگان حاکم  از لحاظ انسجام ساختاری و همبستگی ارزشی تا چه پایه یکپارچه ویا گسیخته باشند .راه های گذار به دموکراسی از صورت بندی نخبگان منسجم از لحاظ ایدولوژیک( از ابتدای انقلاب تا سال 76) ، نخست به صورت بندی نخبگان گسیخته وپراکنده ( از 76 تا کنون )ونهایتا به صورت بندی نخبگان منسجم از لحاظ اجماع ووپذیرش اصول دموکراتیک ( هنوز به ان نرسیده ایم ) می گذرد این شرایط وقتی تحقق می یابد که :

1- نزاع مستمری میان اجزاء تشکیل دهنده نخبگان حاکم در کار بوده باشد ( این مورد در ایران وجود دارد)

2-بخشها و گروههای مختلف نخبگان حاکم سازمانهای سیاسی موثری از ان خود پیدا کرده باشند ( در مورد ایران بصورت کامل شکل نگرفته است ، پیشنهاد تشکیل حزب فراگیر موج سبز توسط اقای موسوی می تواند در این مسیر تلقی گردد ودر این راستا حضور سیاسی مردم حتی به شکل کنونی نیروی محرکه پیشبرد جنبش دموکراسی خواهی خواهد بود  )

3- اجزاء مختلف نخبگان حاکم میزان قابل ملاحظه ای استقلال عمل از فشار توده ای برای رسیدن به سازش پیدا کرده باشند ( در مورد ایران کاملا وجود دارد برای تمامی گروه ها)

4- وقوع بحران های ناگهانی کل اجزاء نخبگان را حاکم راتهدید کند ( ایران ابستن این بحرانهای ناگهانی است ، بحران انتخابات و متعاقبا عمق یافتن اثرات ان در ملت و حاکمان در کنار بحرانهای ناشی از قتصاد و دیپلماسی خارجی ایران  نشان دهنده اینست که اینگونه بحرانها و جود دارد )

با این تفاسیر کشور ایران به مرز های دموکراسی رسیده است بشر ط هوشیاری ملت هو شیاری ملت در اینست که دچار انومی ( نا امیدی و بی تفاوتی ) سیاسی نگردد چیزی که خواست بدنه حاکمیت ایوئولوژیک است . 

به نظر میرسد ساختار قدرت سیاسی در ایران با توجه به مبانی حقوقی و اجتماعی نظام مستعد یکی از سه شکل رژیم است :

1- انحصار قدرت سیاسی از یک سو و جامعه توده ای بسیج پذیر ( دهه 60)

2- شبه دموکراسی معلق که برایندی از عدم تمرکز و رقابت در قدرت سیاسی از یک سو و جامعه مدنی نسبتا فعال ( دوران اصلا حات )

3- تمر کز و انحصار قدرت سیاسی از یک سو و جامعه توده ای منفعل وبسیج نا پذیر از سوی دیگر

اگر بخواهیم تسلیم این گزاره نشویم که در پیش بینی وضعیت اتی ایران محتمل ترین سناریو بدترین سناریوست ملت ایران می بایست با اگاهی از ورود به بی تفاوتی سیاسی بپرهیزد و حرکت های سیاسی خود را با محوریت اصل عدم خشونت ادامه داده و خصوصا در مناسبت های ویزه انرا نماینا تر سازد بدینگونه است که شکاف میان نخبگان حاکم جدی تر میشود و هزینه های بقای یک نظام غیر دموکراتیک را به حد غیر قابل انجامی بالا خواهد برد

بنابراین شعار من اینست با حفظ اعتراض مسالمت امیز و آشکار خود پیش بسوی انتخابات شورا ها ، مجلس وریاست جمهوری 92

 ایران میتواند کشوری دموکراتیک گردد.

بنیانهای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی - مقدمه ۱

پرسش بنیادی در علوم سیاسی و اقتصاد سیاسی اینست که چه عواملی نهاد ها ی تصمیم گیری  جمعی را تعیین  می کند(بطور مثال نهادهای سیاسی). در بررسی این پرسش یک تمایز ابتدای فی مابین نهاد های دموکراتیک وغیر دموکراتیک می باشد. چگونه است  که برخی کشورها دموکراتیکند، انتخابات آزاد ومنظم وجود دارد و سیاستمدران پاسخگوی شهروندان می باشند در حالیکه در برخی کشور های دیگر( غیر دموکراتیک ) چنین چیزی وجود ندارد ؟

راه حلی برای برون رفت از وضعیت موجود(جواد‎ ‎ماه‌زاده)

تحولات هفته اخیر و به ویژه تفاوت ماقبل و مابعد 29 خرداده ، با وجودی که میرحسین موسوی پس از اعلام نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری، از همراهی جریان ها و شخصیت های معتبر سیاسی کشور برخوردار شد و به مرور به نامزدی مقبول برای نحله های گوناگون فکری، سیاسی و فرهنگی بدل شد اما انتقادی که پس از گذشت چند ماه از حضور در عرصه سیاست همچنان بر او وارد است، نداشتن عزمی برای تجمیع هواداران و تشکیل یک حزب برای تداوم جنبش سبز است.

به نظر می رسد همه چیز برای راه اندازی حزبی نیرومند با شاخه های متعددی از جوانان، زنان، کارگران، فرهنگیان، هنرمندان و... آماده باشد. موسوی همچنین از نمادها و نشانه های مردم پسندی در جریان رقابت های انتخاباتی استفاده کرده و تا جایی پیش رفته است که رقبا و بدخواهانش او را عامل انقلاب رنگین می خوانند تا بدین حربه میان او و نظام فاصله بیندازند.

میرحسین موسوی بعد از اعلام نتیجه انتخابات که بخش بزرگی از جامعه را در شوک فرو برد، بیش از پیش محبوب شده و با وجود تعطیلی روزنامه ها و سایت های طرفدارانش از طریق روش های اطلاع رسانی محدودی با مردم سخن می گوید.

بیانیه های او هر روز میان طرفدارانش که در خیابان ها به راهپیمایی خاموش می پردازند، دست به دست می شود و همه منتظرند تا خود او نیز در میان جمعیت حاضر شود. با این همه نقایص بسیاری در امور مربوط به اعتراض ها، بیانیه ها، تجمیع ها و فراخوان ها وجود دارد که جز از طریق ساماندهی تشکیلاتی و راه اندازی شاخه های مشخص انجام پذیر نیست.

خواسته های حامیان موج سبز آن قدر سطح پایین و کوچک نیست که بتوان با روش های جماعتی و شور عمومی آن را به پیش راند. موسوی حتی می تواند تاسیس صوری یک حزب را در همین روزهای متلاطمی که همراهانش در عرصه حضور دارند، جلو بیندازد و ضمن پیشبرد مطالبات انتخاباتی اش، زمینه را برای کار حزبی و هدایت انبوه طرفدارانش فراهم کند.

شاید خیلی رویاپردازانه هم نباشد اگر بگوییم ساماندهی یک حزب در چنین روزهایی در شهرهای مختلف کشور، این امکان را به موسوی می دهد که به عضوگیری بپردازد و از مردم بخواهد تا اگر در انتخابات دهم به او رای داده اند، به دفاتر وی مراجعه کنند و رای-"آری" خود را تایید کنند تا شمارش واقعی رای میرحسین موسوی به دست بیاید.

چنین کاری با برپایی تحصن و راهپیمایی های اعتراض آمیز محقق نمی شود. اکنون بهترین زمان برای تشکیل شاخه های مختلف و انسجام مجدد اصلاح طلبان و تحول خواهان پس از چهار سال رکود و عقب نشینی است. ستادهای میرحسین در استان ها، ستادهای 88 و حامیان موسوی – خاتمی و حامیان مردمی و صنفی می توانند در فاصله کوتاهی که از برگزاری انتخابات دهم می گذرد، به حفظ انسجام رای دهندگان و معترضان اقدام کنند و حتی زمینه های مراجعه هوادارن موسوی را به دفاتر وی برای تایید رایشان فراهم کنند و عدد واقعی آرای او را تا اندازه ای روشن کنند.

فارغ از این دستاوردهای کوتاه مدت، میرحسین می بایست برای ماندن در عرصه و زنده نگه داشتن امیدها و اهداف طرفدارانش، فکری عاجل بکند و تنها به مقطع فعلی و شور عمومی جامعه بسنده نکند. اصلاح طلبان بعد از چهار سال خاموشی و چند شکست پیاپی، فرصتی مطلوب برای احیای قوای خود یافته اند و موضوع انتخابات دهم و هدایت اعتراض ها بهترین راهبرد را در اختیار آنان می گذارد.

بعید نیست که با گذشت چند روز دیگر، شاهد تغییری در آرای اعلام شده نباشیم و جمهوریت نظام را در معرض خطر بدانیم و اصلاح طلبان را نیز مجبور به عقب نشینی و به خانه فرستادن مردم ببینیم. باید آن روز را هم در نظر داشت و هر احتمالی را برای فرجام اتفاقات بعد از 22 خرداد محتمل دانست. بنابراین آنچه ضرورت دارد و مقدماتش فراهم است، حفظ انسجام تشکیلات سبز در شهرها و استان ها و در نتیجه حفظ رابطه جریان اصلاحات با مردم برای پیگیری اهداف مورد نظر است.

از دست دادن موقعیت کنونی، خسرانی جبران ناپذیر خواهد بود. در کنار هر نتیجه ای که از رهگذر رایزنی ها و اعتراضات مستفاد شود، باید به افکار عمومی و مطالبات آنان توجه نشان داد و اجازه نداد تا هیجانات و تمایلات هواداران به سمت یاس و پوچی و بیهودگی سوق یابد.