-
احساسات
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1388 21:21
سلام به شما احساسات نقش بزرگی در زندگی دارند گاهی میتوانند بسیار مهلک و وبرانگر باشند .من گاهی از اینکه یکی از این احساسات مثل غم افسردگی یاس بیاییند وتو دل و ذهنم بشینن میترسم . وحشت برم میداره . نمی دونم باچه راه حلی از اون وضعیت بیرون بیام .اگه دل خسته شده باشه و به حرف من گوش نده چه کنم.اگه روحم خسته بشه و به حرف...
-
اشکی برای زید آبادی
چهارشنبه 4 شهریورماه سال 1388 09:39
نمی دانم بنده خدا زید آبادی را چنین تحت فشار گذاشته اند . خوانده ام درسلول انفرادی به اندازه یک قبر یش از چهل روز در بند بوده است .من برای فوت پدر بزرگم اشکی نریختم و لی چهر ه زید آبادی در دادگاه دیروز اشکم را در آورد .بنظرم مظلوم تر وبی کس تراز او در آن دادگاه نبود . خدا خلاصت کند ای مرد ازاد اندیش .
-
آیا ایران میتواند کشوری دموکراتیک شود ؟
جمعه 5 تیرماه سال 1388 12:51
آیا هرکشوری میتواند دموکراتیک شود ؟ آیا همه دنیا میتواند دموکراتیک شود ؟ پاسخ به هردوی این پرسشها مثبت است . در زمینه های گذار به دموکراسی دودسته عوامل موثرند : دسته اول زمینه های ساختاری وکلان و دراز مدت که بیشتر ناظر به بر نقش جامعه و نیروهای اجتماعی -خواه طبقه متوسط و خواه طبقات پایین- می باشند نظیر رشد وتوسعه...
-
بنیانهای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی - مقدمه ۱
سهشنبه 2 تیرماه سال 1388 22:23
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 پرسش بنیادی در علوم سیاسی و اقتصاد سیاسی اینست که چه عواملی نهاد ها ی تصمیم گیری جمعی را تعیین می کند(بطور مثال نهادهای سیاسی). در بررسی این پرسش یک تمایز ابتدای فی مابین نهاد های دموکراتیک وغیر دموکراتیک می باشد. چگونه است که برخی کشورها...
-
راه حلی برای برون رفت از وضعیت موجود(جواد ماهزاده)
یکشنبه 31 خردادماه سال 1388 09:12
تحولات هفته اخیر و به ویژه تفاوت ماقبل و مابعد 29 خرداده ، با وجودی که میرحسین موسوی پس از اعلام نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری، از همراهی جریان ها و شخصیت های معتبر سیاسی کشور برخوردار شد و به مرور به نامزدی مقبول برای نحله های گوناگون فکری، سیاسی و فرهنگی بدل شد اما انتقادی که پس از گذشت چند ماه از حضور در عرصه...
-
وطن- شعری از پژمان بختیاری
شنبه 23 خردادماه سال 1388 20:50
کاش می شد آدمی وطنش را همچون بنفشه ها با خود ببرد هر کجا که خواست اگر ایران به جز ویرانسرا نیست من این ویرانسرا را دوست دارم. اگر تاریخ ِ ما افسانهرنگ است من این افسانهها را دوست دارم. نوای ِ نای ِ ما گر جانگداز است من این نای و نوا را دوست دارم. اگر آب و هوایَش دلنشین نیست من این آب و هوا را دوست دارم. به شوق...
-
فرهنگ پارادایم غالب آینده
پنجشنبه 21 خردادماه سال 1388 10:57
چهار سال پیش در استانه انتخابات ریاست جمهوری نهم به یاد می اورم بحثهای بیحاصل خود را درباب ضرورت حضور در انتخابات ، در ان زمان چه بیحاصل گلو پاره می کردم و سینه چاک میکردم برای حضور دوستان واشنایان در پای صندوق رای. انزمان که فضای نا امیدی و فکر شخصی فضای غالب رفتارهای مردم ایران بود گویی که سرنوشت مملکت هیچ اهمیتی...
-
تصنیف رویای دریا
پنجشنبه 21 خردادماه سال 1388 10:03
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت خانه ات آباد کاین ویرانه بوی گل گرفت از پریشان گویی ام دیدی پریشان خاطرم زلف خود را شانه کردی شانه بوی گل گرفت پرتو رنگ رخت پرتو رنگ رخت با آن گل افشانی که داشت در زیارتگاه دل در زیارتگاه دل پروانه بوی گل گرفت لعل گلرنگ تو را تا ساغر ومی بوسه زد ساقی اندیشه ام پیمانه بوی گل گرفت عشق...
-
ازدواج در مقام مکالمهای طولانی(حنایی کاشانی )
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1388 19:15
یکی از چیزهایی که هر انسانی را رنج میدهد «تنهایی» است. با این همه، «تنهایی» همواره نیز ناخوشایند نیست. چه بسیار لحظاتی که آدم آرزو میکند «تنها» باشد و نمیشود. تأملی در احوال انسان چنین به نظر میآورد که گویی او نه میتواند همواره «تنها» باشد، و نه همواره «با دیگران». با این همه، آدم در طول زندگیاش یاد میکرد که...
-
تابع زندگی من
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1388 13:34
خوب اکنون به نیمه دهه ۴ زندگی خود رسیده ام و هنوز یک کار شسته رفته وتمام وکامل تا کنون انحام نداده ام یک عملی ُ اثری که به آن نگاه کنم و بگویم این نتیجه فعالیت من بوده است وقتی به گذشته مینگرم نه شکست بزرگی ونه موفقیت بزرگی . آن چیز که هست یک خط کم وبیش هموار در ارتفاع متوسط است نه ماکزیممی ونه می نیممی و نه شیبی چه...
-
تماشای بهار
جمعه 7 فروردینماه سال 1388 10:26
صبح گردید وکنون پرده شب چاک افتاد شبنم از گونه گل بردهن خاک افتاد مهر رخشان زپس کوه خرامید به دشت برکه را جلوه آن جلوه گر پاک افتاد باد سرمست دگر باره وزیدن بگرفت چشمه از زیر زمین باز خزیدن بگرقت حیرت از چهره گل بر دل بلبل افتاد تا که او هم به غزل لب به گزیدن بگرفت شد غزلگاه هزاران سر هر شاخ درخت سر برآورده گل از سینه...
-
نوروز مبارک
چهارشنبه 5 فروردینماه سال 1388 12:35
آغاز فصل بهار را بر شما خوانندگان عزیز این وبلاگ تبریک عرض می کنم . امیدوارم سال پر از شادی و موفقیت را در پیش رو داشته با شید . بهر حال امسال سال مهمی است . انتخابات ریاست جمهوری و بحران مالی از مسائل عمده پیش روی مردم ایران است که بر زندگی تک تک ما موثر خواهند بود. پیام تبریک اوباما در ابتدای این سال نشان می دهد که...
-
نسیم
دوشنبه 19 اسفندماه سال 1387 21:31
خود را در جاده ای فرض کنید که در میانه دشت بکر ی مسیر خود را در انتهای افق به باریکه ای از تقاطع دامنه یک رشته کوه ادمه میدهد و شما هیچ چیزی بعد از ان افق متقاطع را نمی بینید در دو طرف جاده دشتی ودریاچه ای و ابر سفیدی و جنگی در پای دامنه کوه و نسیمی خنک بوی گلهای وحشی .خورشید در حال غروب ست وتللو سرخ غروب می رود که به...
-
یونیورس
جمعه 16 اسفندماه سال 1387 22:53
توصیه میکنم فوتوی یونورس را از سایت ناسا سرچ کنید و عظمت ان را ببیند منظومه شمسی ما دران اصلا مشخص نیست چه رسد به کره زمین وچه رسد به سرزمین ما وچه رسد به من که اکنون در این مکان نشسته ام وتصور ی از جهان . کره زمین نقطه نا پیدایی است در یونورس . من به ضرص قاطع میتوانم تصور کنم که موجوداتی در ان سوی این یونورس وجود...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 21:48
زندگی برای یک مرد بدون رویا نا امید کننده است
-
بحران مالی
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1387 21:40
هیچ فضای روشنی را در پیش رو نمی بینم حدود یک ماه واندی است که این فکر در ذهنم در حال تقویت شدن است که بی ثباتی مالی در دنیا موجب بی ثباتی اقتصادی خواهد شد که از پی ایندهاو عوارض آن میتوان به بی ثباتی سیاسی ُ امنیت ملی کشورها و روابط بین المل اندیشید . به گمانم چنانچه اوردگاههای مالی و اقتصادی توان خود را در مدیریت...
-
سبک
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1387 21:25
سبک همچون حرکت نرم وپیوسته پنجه های یک پیانیست . سبک همچون معلق ماندن قاصدک در آغوش نسیم . سبک مثل وارستگی ذهن و سبک مثل واضح بودن معنا وسبک مثل برخاستن هنگام سحر وسبک مانند خنده ای عمیق. سبک مثل حرکت یک ابر سفید وسبک مثل عقاب پرگشوده در اوج آسمان و سبک مثل یک غزل
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 اسفندماه سال 1387 00:23
بیچاره انسان که تا این حد بی پنااه است حتی در قبال عاطفه همنوعش و حتی در قبال تنهایش .
-
رهایی
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1387 20:44
خردمندی چه حاصلی دارد در زمانی که جهالت مایه سعادت است . وزندگی چه لذتی دارد هنگامی که ما خود را درآن فراموش کنیم . در زندگی تا چه حد آزاد بوده ایم که وقتمان را صرف چیزهایی بکنیم که واقعا دوست داریم انها ر انجام دهیم . گاهی دوست داریم در انتهای شب به بار برویم وبا ازادی کامل مشروب بنوشیم موسیقی ارام گوش کنیم وبا مستی...
-
مهر پدری
چهارشنبه 30 بهمنماه سال 1387 16:07
پدرم ۵ شنبه دو هفته پیش عمل قلب باز داشتُ دفتر یادادشتش را خواندم نوشته بود : من نمی دانم چه خواهد شد ُ هرچه اوبخواهد . بنطرم قدری ترسیده بود . دو شنبه ( دو روز پیش ) که به دیدنش رفتم خسته بود چون شب گذشته نخوابیده بود ( از عوارض داروی بیهوشی عمل می باشد ) مطابق معمول بحث بینمان در گرفت در باره چیستی فلسفه و من شروع...
-
زمانی برای عاشق شدن
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1387 07:38
باد ، برف ، سپیدی زیبایی ، چشم ، خاطره نگاه ، احساس ، مجذوبی گرمی ، اشتیاق، عاشقی من پیامبرم پیامبر عشقم دعوتم به عشق است اگر شبها عاقلانه میخوابید صبحها عاشقانه برخیزید سپهر عاشقی من چه صبحی دارد صبح عاشقانه من چه صفایی دارد سلام بر شما ای مردم شهر اینک زمانی است برای عاشقی عاشق با شید دراین صبح با صفا
-
تحقیق بازار جدید
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 20:59
خلاصه • تحقیق بازار در حال گسستن از ریشه هایش بعنوان سیستمی منفصل از فرایند تصمیم گیری کسب کار می باشد ودر حال حاضر برای آسان سازی تصمیم گیری، فعالانه تر به کار گرفته شده است . • این جابجایی نیازمند تفکر روشمندانه جدیدی شده است.یک مشی تحلیلی" کل گرایانه" ( مجموعی )که تصویر کاملی از آنچه که مدارک...
-
روزنه
سهشنبه 1 بهمنماه سال 1387 17:13
من از کلمه روزنه خوشم می آید . همیشه به دنبال بهانه ای برای استفاده آ ن در کلامم می باشم . خوب امروز اینقدر این کلمه برایم وجد آور است که دوست دارم در باره آن بنویسم . روزنه یعنی آغاز حل مساله ُ روزنه یعنی غلبه بر یاس ُ روزنه یعنی نفوذ ُ روزنه یعنی عبور از بن بست ُ روزنه یعنی نفس کشیدن یعنی اتصال ُ یعنی نور وبلاخره...
-
بازار کتاب انقلاب
دوشنبه 30 دیماه سال 1387 21:25
امروز فهمیدم در انقلاب دنبال کتاب کاربردی و حرفه ای گشتن بیهوده است. آن نوع کتابهایی که میتوانند مبنای عمل باشند . کتاب شناسی من بد نیست حدود 18 سالی هست که همیشه سرم تو کتاب است . درسی ، کاری وغیراز این دو. قدیم ها که به انقلاب میرفتم کتابهای فکری ، ادبی و فرهنگی بیشتر بود ترجمه های فاخر از اندیشمندان طراز اول غربی...
-
گفتگو های تیام
پنجشنبه 26 دیماه سال 1387 09:15
تیام : بابـــــــــا! - جان بابا تیام - لبات چه مهربونه ! - ممنون دخترم تیام - یک خودکار به من میدی - بله بابا ، بفرما تیام - ممنونم بابا - می خوای چیکار کنی تیام - من بزرگ شدم میخوام برم مدرسه - باریکلا دخترم . خوب دخترم چی نقاشی میکنی ؟! تیام -نقاشی نمی کنم - پس چیکارمی کنی تیام - دارم مینویسم - داری می نویسی ؟!!!...
-
هوای پاک
یکشنبه 22 دیماه سال 1387 21:32
گاهی شده تو زندگی در یک روز بخصوص هیچ انگیزه ای نداشته باشید . این روزها حس میکنم در این مملکت هیچ چیزی اهمیتی نداره انجام شدن کاری یا انجام نشدن ان هیچ اهمیتی نداره ارائه کار حرفه ای وتمییز هیچی بازگشتی نداره به چشم هیچ کس نمی اید هیچ چشمی بروری ان تاملی نداره حتی ایرادی هم گرفته نمی شه ضمن اینکه انجام کاری در بدترین...
-
تجربه
شنبه 21 دیماه سال 1387 21:44
من تقریبا فلسفه خواندن رو از دوران سربازی شروع کردم حدود ۱۵ سال پیش قبل از دانشگاه ُ بعددر دوران دانشگاه این فلسفه خوندن من حسابی مفصل شد طوری که بعضی شبها وقتی کتابی رو میخوندم بخواب میرفتم و صبح که بلند میشدم شاید نیم ساعت تا یکساعت نشسته سر جایم به مسائل فلسفی که دیشب خونده بودم فکر میکردم .در ان دوران گاهی...
-
کافه نادری ایسم
جمعه 20 دیماه سال 1387 07:40
دیروز برای برای خرید جوهر افشان چابگر خود به چهار راه ولی عصر رفتم چیزی که مرا شگفت زده کرد دیدن سه کافه در ان حوالی بود دوتا به نام کافه بارنداز ورستوران طهران در ست سر چهار راه ولی عصر و دیگری بعد از خیابان فلسطین بنام کافه golon (یک همین چی چیزی ) درب های چوبی، فضای قهوه ای رنگ، موسیقی ارام فرنگی، صندلی های چوبی...
-
زوال
چهارشنبه 18 دیماه سال 1387 08:58
یادم می آید سالها پیش پدر بزرگم ماه رمضان قبل از چهار صبح از خواب برمی خواست و تلاوت قران میکرد دست نمار میگرفت ونماز را می خواند بعد به صحرا میرفت برای چیدن گندمهایش تا زیر ستیغ نور خورشید در مرداد ماه بازبان تشنه بی وقفه درو میکرد حس میکردم بدنش از فرط کار سخت و تشنگی وعرق زیاد خشک شده است غروب نزدیک اذان ُ برمیگشت...
-
جلسه 2
دوشنبه 16 دیماه سال 1387 20:18
تق تق تق ج- بفرمایید خانم منشی - ببخشید آقای ه تشریف آورند ج- ایشان را راهنمایی کنید خانم منشی - چشــــــــــــم ! آقای مهندس ه- سلا م علیکم بنده ه هستم از سازمان x مسئول دفتر افزایش راندمان ج- سلام خیلی خوش آمدید ب - خوش آمدید الف- سلام بنده الف هستم خوشحالم د- سلام ! د هستم الف - خوب بسیار خوش آمدید ، جناب آقای و...